کانون تبلیغاتی بازتاب
مشاوره و ایده پردازی

 

با حجم عظیم همایش ها و سمینارهایی که این روزها برگزار می شوند، قطعا برای شما سخت خواهد بود اگر بخواهید برای ارتقای شغلی خود سمیناری را انتخاب کنید و با صرف هزینه و وقت خود نهایتا با احساس رضایت آن سمینار را ترک کنید. اما این روزها همایشی اجرا شد که به نوبه خود می توانست کمک خوبی برای بسیاری از افراد در شغل های متفاوت باشد؛ به خصوص مدیران و مشاوران بازرگانی در شرکت های مختلف، در این نشست که به همت مدیران ایران  و با محوریت موضوع «طراحی کمپین تبلیغاتی و شناخت رسانه های مختلف تبلیغاتی» برگزار شد، مطالب کاربردی و مفیدی مطرح شد که البته به دلیل ضیق وقت به جزئیات آن ها پرداخته نشد. در این یادداشت سعی من بر این است که علاوه بر ذکر چکیده مباحث استادان شرکت کننده، به تحلیل تفصیلی این مطلب نیز بپردازم.


دکتر پرویز درگی در ابتدای سخنانش، 6 ابزار ترویج را معرفی کرد که من هم این موارد را همراه با توضیحات گفته شده به صورت مختصر بیان می کنم:

فروش حضوری: زمانی که شما می خواهید از این ابزار استفاده کنید، نیروهای فروش شما از هر لحاظ باید معرف خوبی برای شما باشند. اهمیت پرسنل فروش آن قدر زیاد است که آن را به تمام کننده تیم تشبیه کرده اند. به مواردی هم چون تیپ ظاهری، آراستگی، داشتن آرامش، نحوه برخورد و صحبت کردن باید کاملا پرداخته شود.

بازاریابی مستقیم: این روش با این که شباهت زیادی به فروش حضوری دارد، اما به صورت چهره به چهره نخواهد بود. در بازاریابی مستقیم، واسطه ها حذف می شوند و به دلیل ارتباط مستقیم با مشتریان انتظار می رود که پاسخ فوری و سریع از آنها دریافت کنیم.از شیوه های رایج این نوع بازاریابی می توان به بازاریابی تلفنی، بازاریابی با کاتالوگ و بازاریابی از سریق ایمیل اشاره کرد.

روابط عمومی: از آن جایی که روش هایی مانند تبلیغات برای شرکت ها بسیار گران است، از روابط عمومی می توانند به عنوان ابزاری رایگان استفاده کنند که البته دو کار اساسی برای سازمان انجام می دهد:

1 – با ایجاد یک تصویر ذهنی مثبت باعث گسترش خوش نامی سازمان می شود.

2 – سعی در خنثی کردن تبلیغت بد علیه سازمان دارد.

انتشار اخبار سازمان در رسانه های چاپی شاید بهترین مثال برای این نوع بازاریابی باشد.

چاشنی های فروش: عبارتند از «مجموعه ای از ابزارهای محرک متنوع و مختلف و اغلب کوتاغه مدت که به منظور تحریک مصرف کنندگان یا خریداران تجاری به خرید سریع تر یا بیشتر کالاها یا خدمات مورد استفاده قرار می گیرد.» (محمدیان، 1386، ص 16) ارائه کوپن تخفیف، مسابقات و قرعه کشی ها و تخفیف قیمتی نمونه هایی از چاشنی های فروش هستند.

تبلیغات: زمانی که شما می خواهید تبلیغ کنید، درواقع در پی آن هستید که با استفاده از این کار مستلزم پرداخت هزینه از سوی شما است.

بازاریابی حسی: آخرین ابزاری که دکتر درگی از آن نام برد، تجربه ای زنده از برند شما را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. شما برای استفاده از این روش بازاریابی باید بتوانید حواس 5گانه مشتری را به صورت توأمان درگیر کنید.



سپس دکتر به بررسی موضوع کمپین تبلیغاتی پرداخت و به این نکته اشاره کرد که کمپین تبلیغاتی برنامه بسیار جامعی است که تلاش می کند تمام این ابزارها را با هم به کار گیرد و 10 مورد از ویژگی های اصلی آن را برشمرد:

1 – کمپین تبلیغاتی یک برنامه است. همان طور که می دانید در یک برنامه خوب، راه های رسیدن به اهداف پیش بینی شده است و همین تمرکز شما را بر توسعه و پیشرفت نقاط اصلی کارتان بیشتر می کند.

2 – هدف گرا بودن. شما می توانید برای کارتان چندین هدف را تدوین کنید اما قطعا نمی توانید با یک برنامه بدون هدف پیش بروید.

3 – جامعیت گرایی. باید تلاش کنید تمام بخش های کمپین با هم مرتبط باشند و نه جدا از هم.

4 – با اطلاعات پایه ای درست جلو بروید. برای این کار لازم است جست و جوی خوب و دقیقی داشته باشید. نتایج جست و جوهای تان باید شامل این موارد باشد که: مشتری های شما چه کسانی هستند؟ رقبای شما در بازار چه افرادی هستند؟ چه کارهایی وجود دارد که رقبای تان آنها را انجام نداده اند و شما می توانید اقدام کنید؟

5 – زمان بندی دقیق در تمام مراحل کار محدودیت های زمان را از قبل مشخص کنید.

6 – بودجه را پیش بینی کنید. می توانید از روش های مختلف موجود جهت بودجه بندی استفاده کنید.

7 – یک پیام ثابت! یادتان باشد که هرچقدر هم ابزارهای تان متفاوت باشد، لازم است روایت شما یکسان باشد که این روایت یکسان همان پیام اصلی سازمان است.

8 – رسانه ها و انواع آن. در هر روش بازاریابی باید متناسب با نوع کارتان از رسانه های متفاوت استفاده کنید.

9 – سنجش گرا باشید. کمپین شما پس از تدوین و اجرا حتما باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.

10 – به عنوان مورد آخر، کمپین باید همیشه در راستای استراتژی کلان شرکت باشد.

 



پس از دکتر درگی، آقای امیربختایی سخنانش را با تعریف مفهوم پیام ارتباطی شروع کرد. از قسمت های مهم صحبت های او مراحل برنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC بود که به صورت خلاصه قسمتی از آن ها در ذیل می آورم:

- تحلیل موقعیت:

  • وضعیت اقتصادی در بازار: شرایط بازار در حال حاضر چگونه است؟ رونق، رکود، بحران، بهبود و...
  • موقعیت شرکت در بازار: جایگاه شما در بازار کدام است؟ رهبر، چالش گر، دنباله رو و...
  • مرحله عمر محصول: هر محصول یک منحنی عمر دارد. محصول شما در حال حاضر در کدام نقطه از منحی قرار گرفته است؟ تولد، رشد، بلوغ یا زوال.
  • تحلیل رقبا: رقبای تان را شناسایی کنید و آنها را از هر لحظه (محصولات، استراتژی ها و...) بررسی کنید.
  • تحلیل رفتار مشتریان: رفتار مشتریان تان را در تمام مراحل فرآیند خرید ازجمله: نیاز، جست و جو، ارزیابی و خرید تحلیل کنید.
  • تحلیل محصول: حتما کالا یا خدمت خود را از لحاظ ویژگی ها، منافع و مزایای آن کاملا ارزیابی کنید.

- تعیین اهداف ارتباطی:

آگاهی: برای دستیابی به این هدف لازم است که نام تجاری خود را در ذهن مشتری پررنگ کنید.

ایجاد کنجکاوی: می توانید برای به وجود آوردن حس کنجکاوی در مشتری بر ویژگی های خاص محصول خود تاکید کنید.

ایجاد علاقه: مشتری شما اگر بداند خرید محصول شما منافعی را برایش به دنبال خواهد داشت، به سراغ تان می آید. پس به او گوشزد کنید که با خرید محصول شما چه منفعت عملکردی یا احساسی به دست خواهد آورد.

متقاعدسازی: برای این که از میان برندهای مختلف، مشتری سراغ شما بیاید، حتما بیشتر بر مزیت های محصول خود تاکید کنید.

عمل خرید: هر نوع اطلاعات دیگری که لازم است، به مشتری بدهید و اگر می توانید امکان تست را نیز برایش به وجود آورید.

یادآوری: برای رسیدن به این هدف، متناسب با شرایط خود می توانید از 3 مرحله قبل کمک بگیرید.

- تعریف مخاطب:

ابتدا مخاطب خود را بشناسید و پس از آن پیام تبلیغاتی خود را برای همان گروه آماده کنید:

مصرف کننده
خریدار
تصمیم گیرنده
تاثیرگذار
بختایی هم چنین توضیح داد باتوجه به این که از کدام یک از استراتژی های شناختی، احساسی، رفتاری یا هویتی استفاده می کنید، پیام ارتباطی تان نیز متفاوت خواهد بود.



پس از او، آقای دکتر مقدم، برای توضیح مفهوم کمپین تبلیغاتی، مثالتی از یک کمپین در کشور هندوستان را آماده کرده بود که در سال 2002 و با هدف افزایش ورود گردشگر به هند تشکیل شد. فرزاد مقدم از موارد زیر به عنوان مراحل یک کمپین تبلیغاتی نام برد:

1 – تحلیل فعالیت
2 – SWOT
3 – رابهرد کمپین
4 – راهبرد پیام
5 – طرح رسانه ای
6 – اختصاص بودجه
7 – ارزیابی

پس از پایان بخش اول، سخنرانان قسمت دوم که نمایندگان رسانه های مختلف بودند، میزگردی برگزار کردند. شرکت کنندگان شامل این افراد بودند: آقایان مهدی بوترابی، مدیر سایت پرشین بلاگ، وحید حائری، مدیر تولید مرکز توسعه ارتباطات روزنامه همشهری، ناطقی، مدیر و موسس شبکه بیست و کیا، به نمایندگی از رسانه های شهری.


کارشناسان در این بخش به توضیح مزایای رسانه ای که به نمایندگی از آن حضور داشتند، پرداختند و اطلاعاتی کلی در این باره ارائه دادند که من سعی می کنم به صورت خلاصه به بیان نکات مهم آن و نیز تحلیل شخصی خود در این زمینه بپردازم. باتوجه به قسمت اول، حتما متوجه شده اید که قبل از انتخاب رسانه، طی کردن مراحلی چون تحقیقات بازار، هدف گذاری، شناخت نقاط قوت و ضعف، تبیین پیام تبلیغاتی، انتخاب آگاهانه و درستی داشته باشیم؛ بهتر است جداگانه به بررسی این 4 رسانه مورد بحث بپردازیم:

- اینترنت: از آنجا که تعداد کاربران اینترنت روز به روز در حال افزایش است، به تعداد طرفداران تبلیغ در این رسانه نیز افزوده شده است. از مزایای این ابزار تبلیغاتی می توان به جهانی بودن آن، امکان ارتباط و تعامل بین تبلیغ کننده و مخاطب، امکان هدف قراردادن گروه های مورد نظر و امکان اندازه گیری اثربخشی اشاره کرد که در مقایسه با معایبی مثل حجم زیاد تبلیغات در اینترنت، محدود بودن نوع مخاطبان، کمبود تنوع تبلیغاتی و وجود حس بی اعتمادی نسبت به این نوع تبلیغ، باید کاملا سنجیده سراغ آن رفت.

- روزنامه: عمر این رسانه در مقایسه با انواع دیگر قطعا بیشتر است که جزو نقاط قوت آن محسوب می شود. روزنامه ها باتوجه به چاپ روزانه و مقبولیتی که نزد خوانندگان خود دارند، می توانند پیام تبلیغاتی شمارا به طیف گسترده ای از مردم برسانند؛ اما در کنار خود معایبی هم چون کوتاه بودن عمر آگهی ها و کیفیت ضعیف چاپ را نیز به همراه دارند.

- رسانه های تصویری: تعداد بینندگان این نوع رسانه ها، بسیار زیاد است و به تبع آن قیمت تبلیغات هم در آن ها بسیار بالا خواهد بود. در رسانه های تصویری مثل تلویزیون و ماهواره، قطعا تبلیغ شما توسط مخاطبان زیادی دیده می شوند و وجود 3 عامل صدا، تصویر و حرکت بر جذابیت تبلیغ شما خواهد افزود. اما باید توجه داشته باشید که در این نوع تبلیغ نمی توانید مخاطبان را به صورت دقیق گزینش کنید و هم چنین آگهی شما خیلی زود از نظر بیننده عبور خواهد کرد.

- تبلیغات محیطی: برای این نوع تبلیغ، ابزارهای مختلفی هم چون بیلبوردها، تابلوهای دیجیتالی و هم چنین امکانات تبلیغی در ناوگان حمل و نقل (ازجمله دستگیره ها و تابلوهای درون واگن های مترو و اتوبوس های درون شهری) وجود دارند. باتوجه به گران بودن این نوع تبلیغ به نظر نمی رسد که اثربخشی آن در حدی باشد که بتواند این هزینه ها را جبران کند. وجود این رسانه در مکان های پررفت و آمد امکان دیده شدن را بسیار بالا می برد؛ اما نداشتن جذابیت در طراحی می تواند اثر تبلیغتی آن را کاهش دهد.

به هر حال این خلاصه ای بود که بحث هایی که در این همایش صورت گرفت. باید از مسوولان سایت مدیران ایران به خاطر برگزاری این نشست و تلاش های شان در جهت معرفی شرکت کنندگان به یکدیگر و هم چنین پشتیبانی آن لاین از آن ها تشکر کرد. البته نقدهایی هم بر این همایش وارد بود که تبلیغ مستقیم رسانه هایی که نمایندگان آن ها در میزگرد حضور داشتند، از مهم ترین آن ها بود. هم چنین باتوجه به این که مطالب مفید زیادی در طول زمان همایش ارائه شدند، انتظار می رفت که مشارکت شرکت کننده ها در بحث ها بسیار زیاد باشد که متاسفانه این گونه نبود و شاید دلیل اصلی آن جانیفتادن لزوم داشتن تبلیغات اصولی و علمی در مشاغل مختلف باشد.

منبع: مجله خلاقیت



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:55
امیر خدایاری

 

طراحان و سازندگان آگهی های تجارتی در دو دهه 1950 و 1960 بخش مهمی از تبلیغات خود را روی الگوهای سنتی قش جداگانه زنان و مردان در خانه و جامعه، کارآمدی و قابل اعتمادبودن محصول مورد بحث و الهام گرفتن از جامعه بی نقض و عیب موسوم به «رویای آمریکایی» استوار کرده بودند.

اما شرکت اتومبیل سازی فولکس واگن به شکلی بسیار متواضعانه این رسوم و باورها را درهم شکست. مدل «بیتل» (سوسک) از محصولات شرکت فولکس قورباغه ای معروف بود، اتومبیل موردعلاقه مردم آمریکا و یا مناسب روش زندگی آنان نبود. اولا که محصول آلمان بود که در دهه های پس از جنگ جهانی دوم، مردم آمریکا هنوز دید خوبی نسبت به آنها نداشتند. ثانیا شکل و شمایل بسیار عجیبی داشت و موتور آن با سر و صدای فراوان ناله می کرد.


در مقابل در آن زمان اتومبیل های موردعلاقه مردم آمریکا بسیار بزرگ، با موتورهای پرقدرت و با ظاهری بسیار «شیک» و پرزرق و برق بودند. در دهه هایی که اتومبیل سازان آمریکایی از شکوه و قدرت صنعت هواپیماسازی الهام می گرفتند مدل «بیتل» ساخت فولکس واگن بسیار لخت و قلمبه به نظر می رسید.

اما در سال 1959 شرکت فولکس واگن کارزار تبلیغاتی معروف خود با عنوان «به کوچک فکر کن» را به راه انداخت و با این کار مشخصا اندازه محصول خود را که بیش از همه در آمریکا عجیب به نظر می رسید هدف گرفت.


در این آگهی های تجارتی برخلاف شیوه مرسوم در آن زمان نه از دختران خوش قد و بالا خبری بود و نه از ظاهر مردان موفق و شیک پوش که این اتومبیل را بخواهند و برانند. با این وجود این آگهی ها به یک نقطه تحول بزرگ بدل شد.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان صنعت تبلیغات، فعالیت های تبلیغاتی فولکس واگن را می توان دوران پسامدرن آگهی های تجارتی نامید. دورانی که برخلاف کلیشه های جدی و تکراری، طنز و حتی به شوخی گرفتن محصول مورد بحث راه را برای جلب توجه عموم به آن گشود.

پس از آن شرکت فولکس واگن یک کارزار تبلیغاتی دیگر را با عنوان «لیمو ترش» (اصطلاحی که در آمریکا برای اتومبیل های پرخرج و نیازمند تعمیر استفاده می شود) آغاز کرد که در آن اینطور جلوه داده می شد که خریداران اتومبیل های شرکت فولکس واگن در حال نابودکردن خودروهای مزخرف هستند و با زیرکی پیام می داد که «بیتل» هم یک «لیموترش» است.

در یک تمام صفحه روزنامه تصویری از یک بیتل سیاه آمده بود که زیر آن کلمه «لیموترش» با حروف بزرگ چاپ و در زیر آن چگونگی کنترل کیفیت و اینکه چگونه معایب این مدل قبل از اینکه به دست مصرف کننده برسد رفع می شود، نوشته شده بود و در آخر با این جمله تمام می شد؛ «ما لیموترش می چینیم و شما آلو تحویل می گیرید».


این برای نخستین بار بود که چیزی به عنوان «ضدتبلیغ» در یک آگهی تجاری استفاده می شد.

منبع: ماهنامه تبلیغات بازرگانی



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:54
امیر خدایاری

کسب و کار: بهترین راه حل کسب و کارهای کوچک، استفاده از بازاریابی پارتیزانی است، چرا که با صرف بودجه ای اندک، تاثیری شگرف در ذهن مخاطب ایجاد خواهد کرد.

چنین تبلیغاتی از انواع بازاریابی پنهان یا بازاریابی مبتنی بر هیاهو است. امروزه با وجود تحولات سریع فناوری، اقدامات بازاریابی هم به جهت بالا بردن بهره وری خود دستخوش تغییرات عمده شده است. پس شرکت ها در جست و جوی روش هایی نوین برای کاهش هزینه ها و افزودن ارزش به محصولات و خدمات خویش هستند و می دانند که بازاریابی سنتی دیگر پاسخگوی شرایط کنونی نیست و شناسایی رویکردهای جدیدی برای مواجهه با این تحولات لازم و ضروری است. یکی از این روش های نوین، استفاده از بازاریابی پارتیزانی است.

بازاریابی پارتیزانی Guerilla Marketing روشی نامنظم و نامتعارف در تبلیغات است که بر پایه نوآوری و شکستن ساختارهای سنتی استوار شده است.


مزایای تبلیغات پارتیزانی، متمرکز شدن بر مشتری بالقوه ای است که در محل مناسب حضور دارد. پس در این اثنا بودجه تبلیغاتی به هدر نخواهد رفت. چنین تبلیغاتی گاه به گونه ای طرح می شود که مخاطب حتی از وجود آنها بی اطلاع است و شاید بتوان گفت این نوع بازاریابی از انواع بازاریابی پنهان با بازاریابی مبتنی بر هیاهو است.
جی کنراد لوینسون پدر بازاریابی پارتیزانی، اولین بار در کتابی با همین عنوان در سال 1982 تشریح کرد «بهترین راه حل کسب و کارهای کوچک، استفاده از بازاریابی پارتیزانی است. چرا که با صرف بودجه ای اندک، تاثیری شگرف در ذهن مخاطب ایجاد خواهد کرد.»

البته پس از گذشت بیش از سه دهه، بسیاری از شرکت های بزرگ هم چاره کار را در استفاده از این نوع بازاریابی دانسته اند. این نوع بازاریابی نیازمند ذهن های باز و نگرش های جدید است تا با از بین بردن یکنواختی تبلیغات، جنب و جوشی حیرت انگیز در مخاطب ایجاد نماید.

باید توجه داشت که بازاریابی پارتیزانی از عناصر مختلفی تشکیل شده است که همگی با یکدیگر کار کرده و یکدیگر را تقویت می کنند.

در این روش، تبلیغات به زندگی مردم پا گذاشته و با خلق فضاهای جدید از آنها می خواهد تا دست به کشف ارتباط میان محصول و زندگی روزمره خود بزنند. در این میان فرصتی برای همکاری با دیگر کسب و کارها نیز به وجود خواهد آمد.


بازاریابی پارتیزانی بر اساس روان انسان ها و آن گونه ای که انسان ها می اندیشند و قضاوت می کنند، بنا نهاده شده است. این روش اغلب به دنبال ایجاد ارتباط دوسویه بین برند و مردم است. پس انتظار داریم در مدت زمان مشخص تعداد ارتباطات افزایش یابد.

غالبا تـأثیرگذاری در این روش، بالاتر از بسیاری روش های تبلیغی دیگر است، چرا که مخاطب احساس می کند شرکت برای او برنامه ای داشته و تلاش کرده به او نزدیک تر شود. پس مخاطب هم این حرکت را از یاد نخواهد برد و به پیام های بعدی شرکت پاسخی پویاتر خواهد داد.

نقش خلاقیت در بازاریابی پارتیزانی

خلاقیت، محور اصلی بازاریابی پارتیزانی محسوب می شود. این خلاقیت باید به نحو هدایت شده ای باعث برآورده شدن اهداف تبلیغات شود. گاهی ایده های هوشمندانه ممکن است بازاریاب را به وجد آورد اما نباید فراموش کرد که این ایده ها در نهایت باید تبدیل به فروش و سودآوری شوند.


در این رابطه تبیین یک «استراتژی خلاق باعث به ظهوررسانی نواندیشی در مخاطب خواهد شد. استراتژی خلاق تمامی مصالح بازاریابی را دربر می گیرد و تمزکز آن روی پیام و محتوای آن است که در نهایت هویت تبلیغات را می سازد.

تاکتیک های کامیابی در بازاریابی پارتیزانی

باید دانست یافتن مهارت در این تاکتیک ها، موفقیت یک کمپین بازاریابی پارتیزانی را تضمین خواهد کرد:

استفاده از تبلیغات دهان به دهان، تبلیغات محیطی در نقاط تصمیم گیری خرید، استفاده از تبلیغات پیامکی هیجان برانگیز، برقراری ارتباط مستقیم با مشتری در جهت صمیمیت با وی، استفاده از تکنیک های بازاریابی ویروسی، ترغیب مشتریان به مشارکت در نظرسنجی ها، ایجاد گروه های متعهد به کسب و کار در سطح جامعه، پیام سازی و گردش آن در اینترنت، برقراری سمینارها با حضور مشتریان شرکت و در نهایت تداوم ارتباط با مشتری.


گام های بازاریابی پارتیزانی

لوینسون، بازاریابی پارتیزانی را به یک حمله تشبیه کرده است که مراحل زیر باید گام به گام به صورت یک فرایند گردشی اجرا شود:

گام 1: جست و جوی دقیق بازار «در این گام باید بازار را از حیث شدت رقابت، سبک مشتریان و تکنولوژی، بررسی نمایید تا مزیت هایی که می توانند حاصل شوند را کشف کنید.»

گام 2: شناسایی مزیت های رقابتی «لیستی از مزیت های رقابتی شرکت تهیه نمایید تا در اتخاذ تصمیمات و سیاست گذاری اصلی برنامه بازاریابی یاری رسان شما باشد.»

گام 3: تعیین اهداف تبلیغات پارتیزانی «باید اهداف بازاریابی دقیقا مشخص شوند تا در مراحل بعد امکان پایش آنها میسر گردند.»


گام 4: طراحی استراتژی خلاق «یا تمرکز روی اهداف خاص بازاریابی شرکت، استراتژی های خلاقی که برای ارسال پیام به بازارهای هدف به کار گرفته می شوند را مشخص نمایید.»

گام 5: همگام سازی برنامه با شرکای بازاریابی «همگام شدن با شرکای بازاریابی از یک سو باعث تقویت تبلیغات شده و از سوی دیگر هزینه های بازاریابی را کاهش می دهد.»

گام 6: انتخاب و اولویت بندی اقدامات بازاریابی «حربه های بازاریابی را به دقت انتخاب نمایید و در مورد ترتیب به کارگیری، مسئولیت اجرا و تاریخ اجرای آنها تصمیم گیری کنید.»

گام 7: اجرای بازاریابی پارتیزانی «حمله را باید با سرعتی مناسب شروع کرد تا منجر به هیجان عمومی شود.»

گام 8: پشتیبانی عملیاتی «در هر مرحله از اجرا، باید از اقدامات بازاریابی پشتیبانی کنید تا مشکلات پیش رو سریع تر حل شوند.»


گام 9: سنجش اثربخشی بازاریابی پارتیزانی «سنجش های دوره ای اقدامات بازاریابی باعث جلوگیری از تکرار عملیات بیهوده و تقویت فعالیت های موثر می شوند.»

گام 10: بهسازی تلاش های بازاریابی پارتیزانی «با بازخورد گرفتن از کلیه اقدامات انجام شده مواردی چون پیام، رسانه و حربه ها را بهبود بخشید.»

رموز پنهان بازاریابی پارتیزانی

جی کنراد لوینسون رازهای زیر را مهم و حیاتی دانسته و عنوان می کند این ها ابزاری برای یک بازاریاب پارتیزانی موفق هستند:

برنامه بازاریابی به عنوان یک سرمایه گذاری، تعهد نسبت به برنامه بازاریابی خود، فروش و سودآوری به عنوان هدف اصلی، ایجاد شگفتی در مشتریان، ثبات رویه در برنامه بازاریابی، ایجاد تبلیغاتی در خور مشتریان خود، بازاریابی به منزله مجموعه ای از حربه ها، ایجاد مشارکت میان کسب و کار و مشتریان، ایجاد اطمینان و دلگرمی در مشتریان، صبور و شکیبا بودن.


نکات فراموش نشدنی در بازاریابی پارتیزانی

بازاریابی پارتیزانی در کسب و کارهای کوچک به همان میزان کسب و کارهای بزرگ موثر است. بازاریابی پارتیزانی بر الگوی خرید، رفتار مصرفی و روانشناسی مخاطب استوار است نه بر تصورات ذهنی شما. بازاریابی پارتیزانی بدون خلاقیت و ایده پردازی نواندیش، تلاشی بیهوده و سخره آمیز خواهد بود.

مخاطب همیشه انتظار دارد در اجرای تبلیغات پارتیزانی، از آخرین فن آورری های موجود استفاده شود. باید قبل از هرگونه حرکت، برای برقراری ارتباط مستحکم با مشتریان، برنامه ریزی نمود. از بازاریابی پارتیزانی گرچه گاهی باعث ارتقای آنی فروش می شود اما هدف بالا بردن میزان فروش لحظه ای نیست.



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:53
امیر خدایاری

در سال جدید از عبارات و کلماتی استفاده کنید که یا باعث فروش محصولاتتان می شوند یا باعث می گردند که مشتریانتان را از دست بدهید.در این جا ۱۰ کلمه ذکر شده اند که باید در آگهی های سال جاری خود از آنها بپرهیزید.

خانه کارآفرینان ایران: اقتصاد، بیکاری، تعطیلی شرکت ها، افرادی که خانه هایشان را از دست می دهند – سال گذشته باعث شد که بسیاری از مصرف کنندگان نسبت به شرکت ها بی اعتماد شوند. فقدان اعتماد مشتریان نیازمند تبلیغاتی مستقیم و صادقانه است تا بتوان امنیت محیط بازار را از نو برقرار کرد. شاید بیش از هر زمان دیگری، در سال جدید از عبارات و کلماتی استفاده کنید که یا باعث فروش محصولاتتان می شوند یا باعث می گردند که مشتریانتان را از دست بدهید.

در این جا ۱۰ کلمه ذکر شده اند که باید در آگهی های سال جاری خود از آنها بپرهیزید.


۱) Free (رایگان)

آگهی هایی که شامل پیام هایی دربارة فروش محصولات یا خدمات رایگان هستند، می توانند در زمان رکود اقتصادی کارآیی خوبی داشته باشند اما مصرف کنندگان باید عملکرد خوب آنها را به چشم ببینند. بخش هرزنامه های (spam) ایمیل ها مملو از پیام هایی هستند که می توان این کلمه را در آنها مشاهده کرد. در حالی که استفاده از عباراتی همچون «اکنون درهای خود را به روی خدمات رایگان باز کنید» وسوسه کننده هستند، اما این یک پیام الکترونیکی است که بسیاری از کاربران آن را به بخش هرزنامه های خود می فرستند. وقتی شرایط اقتصادی دشوار است، شما نمی توانید ریسک کنید و پیام های الکترونیکی خود را برای کسانی ارسال کنید که تمایلی به پذیرش آنها ندارند. عبارتند «رایگان» را با کلماتی همچون «اهدایی» یا «افتخاری» جایگزین کنید تا اثربخشی پیام هایتان از میان نرود.

۲) Guarantee (ضمانت)

امروزه، افراد اندکی به ضمانت ها اعتقاد دارند مگر این که بتوانید اثبات نمایید که ضمانت شما واقعی است. در این صورت باید مستغلات یا املاکی ارزشمند را در آگهی خود بگنجانید تا بتوانید پیامی اثربخش را به دست مشتریان خود برساید که احتمالاً آن را باور کرده و در قبال آن دست به اقدام خواهند زد.

۳) Really (واقعاً)

اگر می خواهید فضای آگهی های خود را هدر بدهید، این کلمه را در آن بنویسید. این کلمه هیچ کمکی به پیام شما نمی کند. در عوض، توجه مشتریان به شما را کمک کرده و احتمالاً باعث می شود که آنها حتی پیام شما را به طور کامل نخوانند. با استفاده از چنین کلماتی، فضای آگهی خود را از میان نبرید. مطمئن شوید که هر کلمه ای در آگهی شما به دلیل خاصی ذکر شده است.


۴) Very (خیلی)

آیا استفاده از این کلمه باعث جذاب تر شدن یک آگهی می شود؟ آیا تبلیغ «وقتی به گل های خیلی تازه نیاز دارید با فروشگاه گل ABC تماس بگیرید»، اثربخش تر از این عبارت است که «وقتی به گل های تازه نیاز دارید، با فروشگاه گل ABC تماس بگیرید»؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است، پاراگراف آخر را دوباره بخوانید.

۵) That (که)

وقتی نگارش متن آگهی یا بازاریابی خود را تمام کردید، یک بار آن را بازخوانی نمایید و هر بار که از کلمة «که» استفاده کرده اید را یادداشت کنید. این احتمال وجود دارد که شما تا ۹۰ درصد کلمات استفاده شده از حذف کنید زیرا «که» کلمه ای است که فقط متن را پر کرده اما توجه مشتری را به پیام شما جلب نمی کند. در عوض، این امر زمان خواننده را کاهش می دهد. پیامی را ارایه کنید که مخاطب احتمالاً به آن پاسخ خواهد داد. بنابراین پیام هایتان را سریعاً ارایه نمایید.

۶) A Lot (خیلی زیاد)

هرگز از کلماتی همچون «خیلی زیاد» استفاده نکنید که باعث تمایز کسب و کار شما از دیگران نمی شوند. در عوض، غنای پیامتان را افزایش دهید. اگر ۲۰ نوع گل رز در گلفروشی خود دارید، آن را بگویید. اگر در عرض پنج دقیقه به تماس های مشتریان پاسخ می دهید، این را به مردم بگویید. کدام یک جذاب تر است: «شما می توانید از بین انواع خیلی زیاد کفش ها در فروشگاه کفش سالی انتخاب کنید» یا «می توانید بیش از ۱۰۰ نوع کفش را از فروگاه کفش سالی انتخاب کنید»؟ «خیلی زیاد» می تواند معانی متفاوتی برای افراد متفاوت داشته باشد. فضایی را برای حدس و گمان در آگهی خود ایجاد نکنید. پیام شما باید آن قدر روشن باشد که جایی برای سردرگمی باقی نماند.

۷) Opportunity (فرصت)

وقتی از کلمة فرصت استفاده می کنید، عملاً هیچ کمکی به مشتری خود نمی کنید. مصرف کنندگان خواهان فرصت نیستند. آنها می خواهند اعتماد کنند که پول حاصل از دسترنجشان درست هزینه شده است. آنها می خواهند به نتایج مد نظرشان دست یابند نه فرصت های دستیابی به آنها.


۸) To be (or not to be, for that matter) بودن یا نبودن، مسئله این است

آگهی یا پیام بازاریابی خود را به صورت معلوم بنویسید نه مجهول. اگر از کلمات فوق استفاده کرده اید، متن خود را بازخوانی کنید. استفاده از زبان مجهول، به اقدام نخواهد انجامید. متن خود را به صورت معلوم بنویسید.

۹) Synergy (همیاری)

مدت ها است که از این واژه استفاده می شود اما اکنون زمان آن فرا رسیده که دیگر از آن عبور کنیم. این گونه کلمات ارزش مالی ندارند. در متن خود از کلمات تخصصی استفاده نکنید زیرا مشتری باید برای درک معنای آنها به سراغ فرهنگ لغات برود. مصرف کنندگان توجهی به جایگاه منحصر به فرد ارزشی شما ندارند. آنها می خواهند در ازای پولی که می پردازند همان محصول یا خدماتی را که می خواهند، دریافت کنند. طبیعتاً استثناهایی در این زمینه وجود دارد مانند آگهی های تبلیغاتی برای سایر کسب و کارها که باید در آنها از عبارات تخصصی استفاده کرد. این اصل ساده را رعایت کنید.

۱۰) قابلیت مصرف

شرکت بودوایزر همواره از این عبارت استفاده می کند. توجه داشته باشید که نباید از رقبا تقلید کنید. در عوض، محصول و کسب و کارتان را با پیام های منحصر به فرد متمایز سازید که احتمالاً مخاطبان هدف شما را ترغیب می کنند تا به شما پاسخ دهند.

قواعد تبلیغات موفق سال به سال تغییر نمی کنند اما چون بازاریابی و محیط تغییر می کنند، شما باید پیام های خود را تغییر دهید. از فهرست بالا به عنوان یک راهکار در قبال روش تبلیغات خود در سال جاری استفاده نمایید



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:52
امیر خدایاری

 

 
آموزش بازاریابی و فروش تلفنی
«بازاریابی و فروش تلفنی»، یکی از رایج‌ترین ابزارهای بازاریابی و فروش و یک دانش علمی به‌همراه پشتوانه‌های تجربی و مهارت‌های عملی‌ست

 

 

 

«بازاریابی و فروش تلفنی»، یکی از رایج‌ترین ابزارهای بازاریابی و فروش و یک دانش علمی به‌همراه پشتوانه‌های تجربی و مهارت‌های عملی‌ست که تنها افراد واجد شرایط و شرکت‌های پرقدرت برای رونق‌بخشیدن به فعالیت‌های بازاریابی و فروش، قادرند به بهترین نحو از این ابزار کارآمد و پرسود، بیش‌ترین درآمدها را کسب کنند.
 

گام‌های طلایی برای بازاریابی و فروش تلفنی- به تعهدتان در مقابل مشتری، پایبند باشید و از دادن وعده‌ی بی‌پایه، خودداری‌کنید.
ادعایی کنید که می‌توانید از پس آن برآیید. در دنیای امروز، صداقت و پیگیری، از مهم‌ترین کارکردهای جذب و حفظ مشتری‌ست.

- همیشه پس از مشتری، گوشی را بگذارید.
مواردی پیش‌می‌آید که بعد از اتمام مکالمه و خداحافظی و هنگامی که شما در حال گذاشتن گوشی روی تلفن هستید، ناگهان مشتری چیزی را به‌یاد می‌آورد و می‌خواهد آن را با شما در میان بگذارد اما شما متوجه صدای او نمی‌شوید و گوشی را می‌گذارید. بهتر است برای جلوگیری از چنین حالتی و رعایت بیش‌تر ادب و احترام به مشتری، پس از این‌که صدای قرارگرفتن گوشی او و قطع مکالمه را شنیدید، گوشی خودتان را روی تلفن قراردهید.

 
- یادگیرنده باشید و مهارت خویش را با تمرین و تکرار ارتقا دهید.
برای این‌که از قافله‌ی پیشرفت عقب نمانید، مدام باید برای آموزش خویش وقت بگذارید و هزینه کنید و این‌ها را سرمایه‌گذاری روی خودتان بدانید.
 
- حد تعادل را در رفتارتان رعایت کنید.
برای فروش‌های زیاد، مغرور نشوید و به‌هنگام فروش‌های کم نیز دلسرد نگردید. غرور و دست‌کم گرفتن خویش، هر دو دام‌های خطرناکی‌ست که پیش روی بازاریابان و فروشندگان قراردارد.

 
- مشاوری متخصص و امین برای مشتری باشید.
در حرفه‌ی بازاریابی، پیش از این‌که بتوانید شرکت و محصولی را به مشتری معرفی کنید، باید قادر باشید خودتان را در دل مشتری جاکنید، به‌نحوی که او پذیرا و دوستدار شما باشد. البته مشتریان انتظار دارند علاوه‌بر اعتمادی که در آنان ایجاد می‌کنید، در کارتان نیز مسلط باشید و بتوانید به‌عنوان مشاوری متخصص و امین، پاسخ‌گوی سؤالات‌شان باشید، پس بهتر است بیش‌تر درباره‌ی مشتری صحبت کنید تا درباره‌ی خودتان! این یکی از رموز موفقیت است.
 
 
- روحیات مشتریان را درک کنید؛ قرارنیست همه‌ شبیه هم باشند.
مشتریان، روحیات و حالات متفاوتی دارند؛ بعضی با اشتیاق و علاقه‌مند هستند و با تمام وجود در روند مذاکره شرکت می‌کنند، بعضی بی‌تفاوت و خنثی هستند، برخی خسته و غیرعلاقه‌مند و گروهی نیز تحت فشار و پرمشغله. با شرکت در کلاس‌های روان‌شناسی، ارتباط با مشتری، تیپ‌های شخصیتی و موقعیتی مشتریان را بشناسید و در جهت هماهنگ‌کردن خودتان با آنان گام‌بردارید.

 
- بیش از 6 زنگ، منتظر مشتری نمانید.
اگر به تلفن مشتری زنگ می‌زنید و او گوشی را برنمی‌دارد، حداکثر تا 6زنگ منتظر بمانید، در غیراین‌صورت، یا مشتری در محل کار خود حضور ندارد یا فعلاً امکان پاسخ‌گویی ندارد. بیش از این وقت را تلف نکنید، با سایر مشتریان تماس بگیرید و سپس در فرصتی دیگر، دوباره با آن مشتری تماس حاصل کنید.

 
- مشتریان، جایزه و هدیه را دوست‌دارند.
برای این‌که مشتری را شادمان سازید و او را به شرکت و خودتان وفادار کنید، پس از خرید، یک محصول یا خدمات اضافه که انتظارش را نداشته، تقدیمش کنید. هدیه‌ی غیرمنتظره‌ی رایگان، علاقه‌ی او را زیاد می‌کند.
 

- پیگیر باشید.
پیگیری، نشانه‌ی جدیت در خدمت به مشتری‌ست، هم‌چنین میزان علاقه‌مندی به حرفه و کار شما را نشان‌می‌دهد. به درخواست‌های مشتری، سریع پاسخ دهید؛ پاسخ سریع، از، هدررفتن فروش جلوگیری می‌کند. پیگیری کنید و اگر سؤال دیگری دارد، پاسخ دهید، حتی از او درخواست وقت ملاقات حضوری نمایید تا توضیحات بیش‌تر را حضوراً به اطلاعش برسانید.



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:51
امیر خدایاری

با دنیای پیچیده برند آشنا شویم

 برترین ها به نقل از نام و نشان : بسیاری از ما با کلمه برند آشنایی داریم و بارها آن را در زندگی روزانه خود شنیده و یا مورد استفاده قرار داده ایم. اما سوال اینجاست که آیا ما مفهوم برند را به خوبی می دانیم؟ و آیا تعریفی که در ذهن خود از برند داریم مطابق با واقعیت است؟ برند تنها یک واژه و یا کلمه نیست بلکه دنیای عظیمی است که شناختن تمام جنبه های آن کار آسانی نیست.


هر سال بسیاری از کمپانی ها در سرتاسر دنیا هزینه های بسیار سنگینی را بابت پیشبرد برند خود خرج می کنند تا عمق بیشتری را به مفهوم برند خود دهند و به ارزش آن بیفزایند. درواقع بسیاری از متخصصان معتقدند که برند با ارزش ترین سرمایه یک شرکت محسوب می شود که می تواند نه تنها موجب موفقیت یک کمپانی شود، بلکه آن را از گزند کلیه عواملی که باعث شکست یک شرکت می شوند در امان نگاه دارند.

برند چیست

برای بیشتر مردم جهان و به خصوص ایرانی ها برند تنها یک معنی دارد و آن اتیکتی است که به انواع پوشاک وصل است یا مارکی است که لوازم خانه دارند. اما باید بدانید که برند تنها متعلق به یک کالای خاص نیست و انواع محصولات ازجمله کالاهای مختص به مصرف مشتریان، کالاهای صنعتی و حتی خدمات، همگی قابلیت دارابودن برند را دارند.

تعریف علمی برند براساس آمریکن مارکتینگ اسوسیشن (AMA) اسم، سمبل، نشان، طرحی خاص و یا ترکیبی از همه اینهاست که به منظور متفاوت کردن کالای یک کمپانی از کمپانی های دیگر است.

هرچند که برند در واقعیت معنای عمیق تری دارد و مدیران، برند را ابزاری برای شناخته شدن، شهرت و جذب مشتری می دانند. پس این گونه می توان گفت که ارزش برند تنها به نام و نشان آن نیست، بلکه آنچه که یک کالای برنددار را از یک کالای بدون برند جدا می سازد، تصوری است که مشتریان از یک برند خاص برای خود در ذهن دارند و باتوجه به آن، نوعی ارتباط خاص با آن برند برقرار می کنند.


برندی که حکم آبروست

یک برند خوب، حس اعتماد به کیفیت کالا را در ذهن مشتری افزایش می دهد و مشتری را ترغیب به خرید کالا می کند. درواقع وظیفه برند نه تنها شناخت نیاز مشتریان، بلکه پاسخ به این نیازها به صورت دلخواه شان است. این یکی از بزرگترین اصل هایی است که موجب موفقیت کمپانی هایی می شود که به برند خود ارزش می گذارند و آن را تقویت می کنند. بحث آگاهی از برند و تصور ذهنی مشتریان نسبت به برند از دیدگاه متخصصان برند بسیار حائز اهمیت است.

 آگاهی از برند (Brand Awareness) به معنای آن است که مشتری به هنگام خرید کالای موردنیاز خود، از وجود یک برند خاص اطلاع دارد و در مراحل تصمیم گیری برای خرید، آن برند را لحاظ می کند. اما مبحث با اهمیت دیگر، بحث تصور ذهنی مشتریان (Brand Image) نسبت به یک برند خاص است.

 در واقع برند آن مفهومی است که در ذهن مشتری در راتباط با زوایای مختلف یک کالا ساخته می شود، بدین معنی که یک برند نه تنها معرفی کننده یک کالاست، بلکه ذهن مشتریان را کاملا با مفهوم، کارائی و ملزم بودن آن آشنا می سازد.


براساس آنچه که گفت شد، متخصصان برند و بازاریابی معتقدند زمانی که یک برند به صورت قوی در ذهن مشتری ساخت شده باشد، در هر موقعیتی که مشتریان نسبت به خرید کالا تصمیم گیرنده هستند، می تواند موجب پیروزی یک شرکت بر رقبایش شود؛ چراکه مشتریان با این تصویر، یک سری از مفاهیم به صورت هم زمان در ذهنشان تداعی خواهد شد که به انتخاب آن برند به عنوان کالای مورد تایید برای خرید نهایی کمک خواهد کرد.

به عنوان مثال می توان به برند اپل (Apple) اشاره کرد. بسیاری از مشتریان براساس نظرسنجی های متفاوت، با شنیدن برند اپل (Apple) به یاد تکنولوژی، خلاقیت، سهولت در استفاده، جذابیت و هیجان انگیزبودن می افتند و این دقیقا به معنای تصور مشتریان از یک برند خاص است. برند مفهوم پیچیده ای است و دارای ابعاد بسیار زیاد و قابل توجهی است.

برخلاف تلاش گسترده ای که بسیاری از کمپانی ها در زمینه ساخت برندشان می کنند، ساختن برند موفق کار ساده ای نیست و با کوچک ترین غفلت، یک برند می تواند دچار آسیب جدی شود. آنچه که در بالا عنوان شد، تنها مقدمه ای بسیار خلاصه و کوچک از دنیای بزرگ برند بود. در شماره های بعدی، به جنبه های متعدد و جذاب برند اشاره می کنیم. هدف از معرفی و شناساندن ساده و در عین حال روشن از برند برای خوانندگان علاقه مند به این مبحث است.



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:48
امیر خدایاری

 

خبرگزاری مهر: این روزها برند در بازارهای جهانی به یکی از بازیگران اصلی کسب و کار بدل شده است و هر کمپانی که بتواند برند مقتدرتری در بازار داشته باشد، گوی سبقت را خواهد ربود.

 وقتی موضوع برند و برندسازی مطرح می‌شود، یکی از سئوالات اساسی این است که شرکت‌ها درهنگام ایجاد یک راهبرد برند موفق و پیروزمند، چه نکاتی را باید در نظر داشته باشند؟ محمدرضا سعادت، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت در یادداشتی سعی دارد به این سئوال پاسخ دهد.

نخستین چیزی در ایجاد برند موفق باید در نظر گرفت، ایجاد تفاوت و تمایز است. بهترین راهبرد برای ایجاد یک برند نیرومند، ایجاد درکی از مفهوم تفاوت است. بزرگترین گام در فرایند تبدیل شدن به یک برند مشهور و نه صرفاً یک نام مشهور، آن است که برند هم متفاوت دیده شود و هم بهتر از رقبا باشد.

دوم اینکه سهم خود را مطالبه کنید و مدعی آنی باشید. روابط نیرومند با مشتریان، برندهای نیرومند را تقویت می‌کند ولی شرکتها همچنان مایل به تمرکز بر کسب سهمی از جیب مشتری هستند تا کسب سهمی از قلب و احساس مشتری.این فلسفه ممکن است موجب فروش در کوتاه مدت شود ولی موجب ایجاد روابط بلند مدت نخواهد شد.

 دستیابی به  سهمی از قلب و احساس مشتریان از طریق راضی کردن آنها نه فقط موجب ایجاد مشتریان وفادار خواهد شد بلکه این مشتریان خشنود را به یک نیروی فروش کارآمد برای شرکت تبدیل خواهد کرد.



سوم اینکه کاریزمای برند را ایجاد کنید. وجود احساسات موجب فروش می‌شود و شرکتها همواره باید تلاش کنند که رابطه ای احساسی را میان برند یا برندهای خود و مصرف کنندگان ایجاد کنند.

 بهترین راه برای اطمینان از اینکه احساسات به برند و  ایجاد روابط با مصرف کنندگان تبدیل شود، ایجاد شخصیت برندی نیرومند است.به عبارت دیگر استفاده از ارزشهایی که مصرف کنندگان دوست دارند و می توانند با آنها ارتباط بر قرارکنند.


چهارم اینکه به یاد داشته باشید که فرهنگ برند ایجاد کنید. آموزش کارکنان، نقش بسیار مهمی در موفقیت برند دارد. تک تک کارکنان شرکت باید آموزش داده شوند تا هم ارزش برند را بدانند و هم در کارهای روزانه شان در مسیر ایجاد برند از آن استفاده کنند. افراد از تجربه‌هایی بزرگ در زمینه برند برخوردارند. آنها سفیران برند شما هستند.


پنجم اینکه دست به استقرار سیستم مدیریت برند بزنید. همه نقاط تماس با مصرف کنندگان باید مورد توجه و مراقبت ویژه باشد تا اطمینان حاصل شود که کل تجربه های افراد در زمینه برند همخوان، هماهنگ و متناسب است. این مسأله شامل تغییر دادن راهبرد ، سیستم، فناوری، فرایندها، خدمات، کالاها و حتی مکان های فیزیکی است تا بتوان تجربه های خریداران را مهندسی کرد.

یک عنصر بسیار مهم دیگر در حوزه برند سازی، متوازن کردن یکپارچگی و همنوایی با تغییرات است. گرچه مصرف کنندگان از محصولاتی که با آن آشنا هستند و با خواسته های آنان سازگار هستند خوششان می‌آید، ولی در عین حال خواهان چیزهای جدید نیز هستند. کالاها و خدمات جدید، عناصر بسیار مهم برای ارائه تجدد و ارتباط با مصرف کنندگان است. ولی ثابت نگه داشتن نام برند و ارزش های آن موجب افزایش اطمینان دوباره و اعتماد بیش از پیش می شود.

آخرین موردی که لازمه ایجاد برند موفق است این است که شرکتها باید با برندسازی به عنوان یک سرمایه گذاری برخورد کنند نه به عنوان یک هزینه. اشتیاق به سرمایه گذاری در زمینه برند در آسیا و کشورهای درحال توسعه ضعیف است. تأکید بسیار زیاد بر تفکر و عملکرد کوتاه مدت سبب تضعیف برند سازی و به حاشیه راندن آن می‌شود. در اغلب موارد، متناسب با تغییر عامل" احساس خوب" به برند میزان تخصیص نقدینگی به موضوع برند سازی تغییر می‌کند.

زمان آن فرا رسیده است که به برند به عنوان یک دارایی راهبردی که می تواند ارزش های متعدد و بیشتری نسبت به دارایی های مشهود داشته باشد نگریسته شود.

شرکتهای کوچک و متوسط ایرانی نیز بر سر دوراهی اجرای برندسازی و تغییر پارادایم در مبانی تفکراتشان هستند. باقی ماندن در دنیای رقابتی جدید مستلزم حرکت از افسانه ها به سمت باید هاست. اما آیا آنها موفق به شکستن الگوهای رفتاری قبلی خود خواهند شد؟


           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:48
امیر خدایاری

 

چگونه یک(( BRAND ))واقعی باشیم:

در طول تاریخ، به ویژه در عصر صنعتی توسط مخترعین، صنعت گران، تجار و سرمایه گذاران محصولات و خدمات گوناگونی به جامعه متقاضیان و مصرف کنندگان عرضه شده است، با نگاهی گذرا بر روند پدیدار شدن شکل گیری، تولید انبوه این سازه ها و سرویس ها در می یابیم که از میلیون ها پدیده پدیدار شده، فقط تعداد محدودی موفق شدند که مرزها را در نوردیده و جهانی شوند و حتی زیاد نبودند و نیستند بنگاه ها و کارخانجاتی که در بازارهای داخلی و محدوده کشورشان بیش از یک دهه تداوم فعالیت داشته باشند. می بینیم که دفعتاً محصولی به یمن تبلیغ، جایزه و طرفندهای دیگر در بازار مصرف ظاهر می شود، تعدادی مصرف کننده جذب آن می شوند ولیکن در کوتاه مدت و حداکثر در میان مدت از بازار مصرف دفع می شوند و فراموش می شوند. فاکتورهایی که می تواند به مقبولیت و حضور مستمر یک محصول یا یک سرویس در فضای کسب و کار تداوم بخشد، علمی پیچیده و مبتنی بر تخصص، تجربه و توجه به شاخه های متنوعی از فنون تولید و بازارسنجی، بازاریابی و فروش می باشد.

 

 

ارزش های غیرسرمایه ای یک محصول یا یک سرویس که تداوم حضور و توسعه آن را در بازارها تضمین می نماید در مقوله ای با نام "BRAND" متجلی می شود. برند دارایی نامشهود (نهفته) یک محصول یا یک سرویس است، که شامل نام، اصطلاحات، علائم، نماد، آرم، سابقه ذهنی مشتریان و مصرف کنندگان، ماندگاری در بازار، اعتبار، اصالت (کپی صرف نبودن) است که گاه ارزش این دارایی نامشهود BRAND VALUE چندین برابر دارایی مشهود ASET است.

محصولی را می توان "BRAND" نامید که از ارزش اعتباری و اجتماعی بالا برخوردار باشد و با رعایت اصول متنوعی که منجر به رضایت مستمر مشتریان می شود اعتماد بازار مصرف را به خود جلب کرده باشد.

کیفیت و ثبات کیفی، قیمت مناسب و نوسان پایین آن، دسترسی آسان به خدمات بعد از فروش، عدم نگرش سودآوری صرف مالکین در عرضه عمومی محصول و به طور کلی توانمندی و صداقت حرفه ای دست اندرکاران می تواند محصولی را به یک "BRAND" تبدیل نماید.

امروزه، ممالکی را توسعه یافته و دارای اقتصاد قوی می بینیم که در چرخه تولید آن ها محصولات و خدماتی که به یک "BRAND" تبدیل شده باشند زیاد می شود. کشور آلمان به اتکاء برندهایی چون مرسدس بنز، بی ام و و انگلستان در سایه برندهای بیمه ای و بانکی خود چون لویدز و کره با برندهایی چون هیوندای و ال جی و سامسونگ و ژاپن با برندهایی چون تویوتا، سونی، پاناسونیک و فرانسه با برندهایی چون ایرباس، صنعت عطر و ادکلن و لباس، پژو و پورشه و آمریکا با برندهایی چون جنرال موتور، جنرال الکتریک، کاترپیلار، و کوکاکولا، مایکروسافت، آی بی ام و هلند با برندی چون فیلیپس و سوئیس با برندی چون نستله و هند بر مبنای صنعت چای و برنج خود و برندهایی از این دست، حجم عظیمی از بازار مصرف را در اختیار خود گرفته اند. از 21 برند خوشنام در جهان 12 برند آمریکایی، 3 مورد ژاپنی، 3 مورد آلمانی و بقیه متعلق به سایر کشورها است.

BRAND VALUE کوکاکولا در سال 2009 شصت و هشت میلیارد دلار، دایملر بزند 24 میلیارد دلار، سونی 12 میلیارد دلار، آدیداس 5/5 میلیارد، رولکس 5 میلیارد، شل 3 میلیارد دلار است.

متأسفانه ما در کشورمان به دلایل مختلف به موضوع برند و برندسازی در جهت حضور مستمر در بازار داخلی و نفوذ در بازارهای بین المللی بی توجه بوده ایم. نظر به عدم تعریف مسؤولیت برای سازمان ها و هسته های نظاره گر، به هر محصول و سرویس فاقد مختصات و مشخصات لازم فرصت داده ایم که با تبلیغ نادرست، ترتیب همایش های خودفرمایشی، خرید عناوینی چون برترین و بهترین نه تنها مصرف کنندگان داخلی را گمراه نمایند بلکه لطمه و صدمه قابل توجهی به بازارهای صادراتی محدود پیرامون خود بزنیم، که آذربایجان، ارمنستان، افغانستان و اخیراً عراق از مثال های بارز آن هستند.

علی رغم این که هستند محصولاتی و تولیداتی که دارای مزیت های بسیار برای مطرح شدن و مطرح بودن برای عرضه بیشتر، در عرصه مصرف داخلی و خارجی هستند، لکن چون متوسل به ترفندهای تبلیغاتی صرف نمی شود، از حمایت های مالی و پشتیبانی های لازم برخوردار نیستند از دستیابی به حقوق استحقاقی خود باز می مانند و کشور را از دستیابی به کسب نام و درآمد محروم می کنند.

برای ساماندهی و نظم بخشی به بی ترتیبی های موجود در بازار تولید و خدمات و تقویت و پشتیبانی واحدهایی که درخور برند بودن و برند شدن محصول و خدمت هستند به استناد تصمیم نمایندگان ویژه رئیس جمهور (وزیر بازرگانی، وزیر صنایع، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر دادگستری) در کارگروه کنترل بازار که به استناد اصل 127 قانون اساسی مشکل گرفته است، در سازمان توسعه تجارت کمیسیون به نام کمیسیون "BRAND" با حضور نمایندگان وزارتخانه های بازرگانی، صنایع، جهاد و کشاورزی، دادگستری، ثبت اسناد و املاک، صداوسیما، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون رسمیت یافته و جلسات منظمی را در این زمینه برگزار کرده است.

بی تردید همکاری و همراهی اندیشمندان، دست اندرکاران وادی تولید و صادرات می تواند کمیسیون را در دستیابی به اهداف ملی خود یار و مددکار باشد. مشارکت و مساعدت خود را از کمیسیون دریغ نفرمایید.

منبع:روزنامه دنیای اقتصاد



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:45
امیر خدایاری

 

۱- معادل دانستن بازاریابی و تبلیغات
بازاریابی امری فراتر از تبلیغات و آگهی است. بازاریابی را به چتری تشبیه میکنیم که هفت پرّه دارد.این پرّه ها عبارتند از :تحقیق ، توسعه محصول ،قیمت گذاری ،توزیع ، فروش ، هدفگذاری و بله تبلیغات.

اگر شما تمام این اجزاء را نشناخته و برای توسعه استراتژی در رابطه با هرکدام وقت صرف نکنید تلاشهای بازاریابی و هزینه های تبلیغاتی شما تاثیر مناسبی نخواهند داشت.قبل از نهایی کردن طرح تبلیغاتی خود مطمئن شوید به تمام پرّه های چتر توجه کرده اید.
 
۲- اشتباه در شناسایی بازار هدف
بسیاری از شرکتها فکر میکنند نیازی به نگرانی در مورد هدفگذاری نیست چون "همه محصولات ما را میخرند".
هنوز موسسه ای ندیده ایم که منابع کافی برای سرویس دهی به همگان داشته باشد. هدفگذاری بشما امکان میدهد بجای تلاش برای ارائه همه چیز به همه کس بر روی بهترین مشتریان تمرکز کنید.
وقتی یکبار بازار هدفتان را تعریف کنید قادر خواهید بود محصول یا خدمتتان را مطابق با نیاز های خاص مشتریان بالقوه ارائه کنید.با تعریف بازار هدف میتوانید قیمت گذاری مناسبی انجام داده ، آگهی های تبلیغاتی متقاعد کننده ای تهیه کرده و تمرکز بیشتری بر کسب و کار خود داشته باشید.
 
۳- عدم شناخت صحیح از جایگاه محصول/خدمت خودتان
تشخیص جایگاه یعنی اینکه بفهمید مصرف کنندگان چه تعریفی از ویژگیهای محصول یا خدمت شما دارند.ویژگیهایی مانند کیفیت ،سرعت و قیمت.این موارد بعینه جایگاه محصول/خدمت شما را در مقایسه با دیگر رقبا نشان میدهد. رتبه بندی بزرگترین تاثیر را در زمان تصمیم گیری برای خرید دارد.این موضوع مانند یک جمع بندی عمل میکند که انتخاب نهایی مشتری را شکل میدهد.
 
۴- همسو نکردن ارتباطات

بسیاری از شرکتها بصورت مجزی به کانالهای ارتباطی با مشتریان مینگرند که نتیجه آن ضعف در ثبات و قابلیت اطمینان ارتباطات شرکت است.
لوگوی شما، کارت ویزیت ،سربرگ ،بروشور ، آگهیها و وب سایت شما همه باید با یک نگرش و حس واحد طراحی شوند.
بازاریابی یک فرایند است.برای ارتباط موثر نیاز به یک حرکت هماهنگ دارید. امروزه مصرف کنندگان با انبوهی از پیامهای تجاری و آگهیهای بازرگانی بمباران میشوند که گشودن راهی بسوی مشتری و دسترسی به آنان را بتدریج دشوارتر میکند.با همسو کردن ارتباطات و داشتن پیام واحد میتوانید پیامتان را تقویت کنید.
 
۵- تدوین یا طراحی ارتباطات بازاریابی توسط خود شما
حتی اگر شما یک گرافیست یا مشاور بازاریابی هستید باید از کمک دیگران برای ایجادکانالهای ارتباطی خودتان سود ببرید.اغلب شرکتها تصور میکنند با در پیش گرفتن رویه"خودت انجامش بده" در حال صرفه جویی هستند .متاسفانه تاکنون نمونه های بسیاری از پیامهای گیج کننده دیده ام که در آنها آرم یاجزئیات گرافیکی از قلم افتاده اند یا اینکه بسادگی کار نمیکنند.نتیجه واضح اغلب این کانالهای ارتباطیِ ضعیف طراحی شده انعکاس تصویر نامناسبی از شرکت است.باید به بازاریابی بعنوان بک سرمایه گذاری نگریسته شود نه هزینه.یعنی اینکه برای انجام درست کارها حرفه ای ها را استخدام کنید .در این امر مهم صرفه جویی را کنار بگذارید.
 
۶- فقدان شکیبایی
یک اشتباه رایج آنست که توقع داشته باشید بازاریابی سریعتر از موعد عمل کند.کانالهای بازاریابی خوب یکشبه نتیجه نمیدهند.بجای توقع معجزه انتظارات واقع گرایانه داشته باشید.برای فعالیتهای حود اهداف و مهلت تعیین کرده و نتایج را اندازه بگبرید.هر ریالی راکه در زمینه بازاریابی خرج میکنید بعنوان یک سرمایه گذاری تلقی کرده و عملکرد شیوه ها را ارزیابی کرده و تغییرات مورد نیاز در اقدامات آتی را در نظر بگیرید.
تا زمانی که فعالیتهای بازاریابی شما شانسی برای تاثیرگذاری دارند آنها را رها نکنید.بجای تغییر متن یا گرافیک ، پولتان را صرف تکرار دوباره و دوباره پیامتان بکنید.ارتباط کلید موفقیت است.
 
۷- فقدان یک طرح مدون
بسیاری از ما حتی نمیتوانیم تصور یک مسافرت بدون برنامه ریزی را داشته باشیم در حالیکه تعداد زیادی از سازمانها بدون مقصد مشخص در راه بازاریابی حرکت میکنند .
تدوین برنامه الزامی است.ایده هایی را که در ذهن شما هستند نمیتوان برنامه دانست. یک طرح مکتوب و مدون بمثابه نقشه راهی است که شما و سازمانتان رادر راه رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت یاری میکند. سعی کنید در برنامه تان ارزش فعالیتهای سالیانه بازاریابی را افزایش دهید.این اقدامات نباید سخت و غیرقابل تغییر باشند.با داشتن یک برنامه شما استرس کمتری داشته و انسجام بیشتری را احساس خواهید کرد و همچنین داشتن برنامه تمرکز و مشارکت بیشتری بر فعالیتهای بازاریابی در پی خواهد داشت که برای برگشت سرمایه صرف شده ضروری است.



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:36
امیر خدایاری

 

مقایسه کنید تا به نبوغ هوندا پی ببرید. ۲۴ میلیارد دلار درآمد تخمینی شرکت هوندا در سال ۱۹۸۸ بود. شرکتی با ۶۶ کارخانه در ۳۵ کشور آسیائی، اروپائی و امریکائی فرآورده‌های برتر خود را با قیمت مناسب و خدمات پس از فروش تولید و عرضه می‌کرد.

۳۲ دلار کل مبلغ سرما‌یه‌گذاری این شرکت در سال ۱۳۴۸ میلادی برای خرید وسایل بود. شرکتی که با این بودجه، موتورهای مازاد زمان جنگ را خریداری و بر روی دوچرخه نصب می‌کرد تا وسیله‌ی حمل و نقل ارزان در اختیار عموم قرار دهد. مؤسس این شرکت سوئی چیرو هوندا، پسر یک آهنگر فقیر بود. او با رها کردن تحصیلات دبیرستان و مهارت‌ورزی در تعمیر موتور، شرکت هوندا موتور با مسئولیت محدود را در هاماماتسوی ژاپن افتتاح کرد. هوندا یک‌سال بعد در سال ۱۹۴۹ مبلغ ۳۸۰۰ دلار از سرمایه‌گذاران جذب کرد تا صرف تکمیل موتورهای دو سیلندر ۵۰ سانتی‌متر مکعبی سبک‌وزنی کند که قادر بود ۳ اسب بخار نیرو تولید کند. با این تحول شرکت کوچک هوندا نیروی کار خود را به ۷۰ افزایش داد و میزان تولید تا پایان همین سال به ۱۰۰ واحد در ماه رسید. سال ۱۹۶۱ میزان فروش موتور سیکلت‌های هوندا به ۰۰۰/۱۰۰ واحد در ماه رسید. سه سال بعد نیز بیش از ۵۰ درصد سهم بازارهای جهانی را به خود اختصاص داد. از سال تأسیس (۱۹۴۸) تا سال ۱۹۶۱ تنها به مدت دوازده سال آن شرکت بی‌نام و نشان هوندا به بزرگترین کارخانه‌ی موتورسیکلت‌سازی جهان تبدیل شد.

از سرهم‌بندی کردن موتور تا فروش ۱۰۰ هزار واحد موتورسیکلت
در آغاز سرهم‌بندی کردن موتورها انگیزه‌ی مطلوبی برای شرکت و کارکنان آن ایجاد می‌کرد. به مرور زمان انگیزه‌ی پیشین رنگ باخت و نیاز به انگیزه‌ای جدید احساس می‌شد. اندرز یا شکایت‌یاران هوندا در سال ۱۹۵۰ زوال انگیزه‌ی پیشین را خبر داد. موتورهای موجود شرکت صدائی نابه‌هنجار داشتند. گفته‌ای که هوندا را برانگیخت تا طرحی نو دراندازد. حاصل، تولید موتورهای جدید چهارزمانه‌ای بود که در سال ۱۹۵۱ اختراع شد. قدرت موتور جدید دو برابر نیروی موتورهای پیشین بود. کوشش پر هیجانی که تقاضا برای خرید موتور را افزایش داد. ۲۳۸۰ دستگاه موتور سیکلت در این سال به فروش رفت. ۸۸۰۰ دلار در سال ۱۹۵۲ برای سرمایه‌گذاری در ساخت این موتور و تلاش‌های بازاریابی هزینه شد. سرمایه‌گذاری جواب داد. تولید ماهانه افزایش یافت و هوندا توانست برای فروش تمام موجودی موتور با شرکتی قرارداد ببندد. موتورهای هوندا را شرکت فروشنده به بدنه‌ی موتورسیکلت‌های خود نصب می‌کرد و به پخش‌کنندگان سراسر ژاپن می‌فروخت. هوندا از این وضعیت ناراضی بود اما چاره‌ای نداشت. پایان سال در اقدامی جسورانه پیمان‌نامه‌ی خود را با شرکت فروشنده تمدید نکرد. به توزیع‌کنندگان نیز اعلام کرد از این پس موتور را با بدنه، زنجیر، چرخ و چرخ‌دنده‌ی موتورسیکلت می‌ فروشد. وضعیتی که شرکت ناشناخته‌ی هوندا را در مخاطره انداخت. ران برون‌رفت از این بحران را هوندا جستجو کرد. سیستم بازاریابی دو مرحله‌ای، راه‌حل این اقدام التهاب برانگیز بود. به سراغ مناطقی رفت که پس از آن برای فروش موتورسیکلت فعال نبودند. نخست پخش‌کنندگان جدید و انحصاری تعیین کرد. آنان مجاز بودند به خرده‌ فروشان منطقه‌ی خود کالا ب فروشند. ” فروش“ سبب‌ساز انگیزه‌های جدید شد. سال ۱۹۵۲ فرآورده‌ی جدیدی را با نام کاب (cub) تولید و به بازار عرضه کرد. این وسیله‌ی جدید جاذبه‌ای برای موتورسازان حرفه‌ای نداشت. به عکس برای عموم مردم اشتیاق برانگیز بود. وسیله‌ای که ساده، ارزان و کاملاً مناسب برای جابه‌جائی کالا بود. سرنشین می‌توانست با یک دست کالا را گرفته و با دست دیگر موتور را براند. کاب مسئولان شرکت را شاد و البته غافلگیر کرد. هوندا در سال ۱۹۵۳ توانست ۲۹۷۹۷ دستگاه موتورسیکلت ب فروشد. این رقم در سال ۱۹۵۴ به ۳۰۳۴۴ دستگاه افزایش یافت. تلاش‌های موفقیت‌آمیز در تولید، بازاریابی و فروش تأثیری شگرفت بر ساختار شرکت گذاشت. هوندا و یارانش با پیشرفت‌های موفقیت‌آمیز روبه‌رو شدند. برای استمرار این پیشرفت‌ها ادعا کردند شرکت هوندا متعلق به خانواده‌های آنها نیست. بدین ترتیب شرکت هوندا به شرکت سهامی عامل تبدیل شد. حالا دیگر کارکنان شرکت، خود را در موفقیت‌های شرکت سهیم می‌دانستند، بهره‌ی مادی آن نیز نصیب‌شان می‌شد. انگیزه‌ای که در سطوح گوناگون تولید، حفظ کیفیت، فروش، ارائه‌ی خدمات، آنان را مشتاقانه برانگیخت با دل و جان کار کنند. فعالیت‌های جانبی دیگر از جمله مسابقات موتورسیکلت‌رانی نقش مؤثری در معرفی نام هوندا، فرآورده‌های هوندا، و افزایش فروش هوندا ایفا کرد. موتورهای شرکت در سال ۱۹۵۵ در نخستین مسابقه‌ی موتورسیلکت‌رانی جاده‌ای استقامت شرکت کرد. مقام نخست را موتورهای شرکت در دو رده‌ی ۳۵۰ و ۵۰۰ سی‌سی از حریفان ربود. مقام‌های قابل افتخاری که هوندا به آن بالید. مسابقات مزبور افزن بر سودهای متنوع، تجارب ذی‌قیمتی برای تولیدات جدید هوندا به ارمغان آورد. هوندا سال ۱۹۵۸، سوپرکاب ۵۰ سی‌سی را روانه بازار کرد. موتورهای دارای کلاچ خودکار، سه‌دنده و استارت خودکار بودند. استفاده از آن برای پادوها و به‌ویژه خانم‌ها با استقبال فراوان روبه‌رو شد.



           
چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 19:35
امیر خدایاری
درباره وبلاگ


مشاوره و ایده پردازی آتلیه طراحی و عکاسی تبلیغاتی مجری برند سازی و پروژه های کلان تبلیغاتی
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کانون تبلیغاتی بازتاب قم و آدرس baztabad.1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 34
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 21135
تعداد مطالب : 44
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1